خلاصه رمان مرگ تدریجی
شاید اگرسرنوشت چیز دیگری برای من رقم میزد اینگونه نمیشد..
شاید من هرگز اینجا نبودم مرز تباهی را رد میکنم ، وپله پله فرو ریختن رویاهایم رانظاره میکنم..!
نسیمی ازجنس من از جنس تو...
شاید باورت نشود نسیم قصه من تفاوتی با تو ندارد..
تازه اگر زندگی اش را ورق بزنی به خودت میبالی...